Skip to main content

استراتژی تفکیکی بهتر است یا ترکیبی…

مدل ارزش سهام بر آن است که زمان استفاده از دانش تخصصی شده می تواند یک مزیت متمایز را تا زمانی که دانش منحصر به فرد است ایجاد کند. این مدل نشان می دهد که مشتریان برای خرید محصول ها یا خدمات از یک سازمان باید دسترسی بر دانش منحصر به فرد سازمان داشته باشند، چون امر خرید یک رویداد به موقع و بسیار دقیق است. مزیت و منافع به جای پویا بودن ساکن است. مدل منابع نامحدود با بهره گیری از یک پایگاه بزرگی از منابع اجازه می دهد تا سازمان با تمرین تمایز استراتژی در مقابل رقبا بیشتر دوام بیاورد.

یک سازمان با منابع خیلی راحت تر می تواند ریسک ها و حفظ سود را مدیریت نماید تا یک سازمان با منابع کوچکتر که البته این امر مزیت ها را برای سازمان در کوتاه مدت فراهم می کند. اگر یک شرکت فاقد ظرفیت برای نوآوری مستمر باشد نمی تواند موقعیت رقابتی خود را در طول زمان حفظ کند.

استراتژی تفکیکی بهتر است یا ترکیبی…

استراتژی تمرکز:

این بُعدی از استراتژی و یا یک استراتژی جداگانه برای شرکت های بزرگ با توجه به شرایط بازار کوچک نیست. شرکت های بزرگ که استفاده از استراتژی تمایز را انتخاب می کنند همچنین ممکن است استفاده از استراتژی تمرکز را نیز انتخاب کنند. از سوی دیگر، این استراتژی قطعاً یک استراتژی مناسب برای شرکت های کوچک، به خصوص برای آن هایی که می خواهند از رقابت با شرکت های بزرگ جلوگیری کنند می باشند.

در اتخاذ تمرکز محدود؛ شرکت به طور ایده آل بر چند بازار هدف تمرکز می کند (به این استراتژی، استراتژی تصمیم بندی یا استراتژی طاقچه نیز می گویند) البته آن ها باید از گروه هایی با نیاز های تخصصی شده جدا شوند.

انتخاب ارائه قیمت های پایین یا محصول ها یا خدمات متفاوت باید براساس نیاز های تقسیم شده و انتخاب شده و منابع و امکانات شرکت باشد. امروزه شرکت ها امیدوارند  که با تمرکز تلاش های بازاریابی خود بر یک یا دو بخش کوچک بازار و اتصال آمیخته بازاریابی خود به این بازار های تخصصی بتوانند بهتر پاسخگوی نیاز های بازار هدف باشند. یک شرکت به طور معمول در تلاش برای به دست آوردن یک مزیت رقابتی از طریق نوآوری محصول یا بازاریابی برند به جای بهره وری می باشد. یک استراتژی متمرکز باید بخش های بازار هدف که کمتر آسیب پذیر هستند را هدف گیری کند یا جایی که رقابت برای جایگزینی در پایین ترین سطح است را هدف گیری کند.

شرکت هایی مانند خطوط هوایی Southwest که پروازهای نقطه به نقطه مسافت کوتاه را در مقابل مدل hub-and-spoke فراهم می کنند مثال هایی از شرکت هایی که از استراتژی تمرکز استفاده می کنند می باشند.

برخی از مفسران استفاده از استراتژی های عمومی را زیر سوال برده اند و ادعا می کنند این استراتژی ها فاقد ویژگی ها و انعطاف پذیری و در حال محدود شدن هستند.

پورتر ارائه دهنده این ایده است که تنها یک استراتژی باید توسط یک شرکت به تصویب برسد که نتیجه آن سناریو”قرارگیری در میانه” است. او این مطلب را این گونه شرح داده است که تمرین یک سازمان بر روی بیش از یک استراتژی کل تمرکز سازمان را ازدست خواهد داد. از این روشی  روشن و واضح برای مسیر آینده نمی تواند محقق شود. این استدلال بر این پایه استوار است که تمایز هزینه هایی به شرکت که به وضوح با اساس استراتژی هزینه کم متضاد است و از سوی دیگر محصول های نسبتاً استاندارد با ویژگی های قابل قبول به بسیاری از مشتریان هیچ گونه تمایزی را ارائه نمی دهد. از این رو رهبری هزینه ها و استراتژی؛ تمایز منحصر به فرد خواهد شد. به هر حال، بر خلاف اصول عقلانی پورتر، تحقیق های معاصر نشان می دهد که شرکت های موفق در حال تمرین برای بکارگیری استراتژی های ترکیبی هستند.

در تحقیق های  نوشته شده دیویس ذکر شده که شرکت هایی که از استراتژی کسب و کار ترکیبی (استراتژی هزینه پایین و استراتژی تمایز) استفاده می کنند، بهتر از آن هایی هستند که تنها یک استراتژی عمومی را انتخاب می کنند.

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید:  کانال تلگرام آقای بازاریاب   |    پیچ اینستاگرام بزاززاده  

شماره تماس جهت مشاوره!