Skip to main content

رازی بزرگ در مدیریت منابع انسانی

آیا تا به حال خواسته اید دیگران طبق خواسته شما رفتار کنند؟ آیا می دانید چطور باید این کار را انجام دهید؟ در این پست به بررسی این راز می پردازیم. هیچکس را نمی توان وادار به انجام کاری کرد. فقط یک راه وجود دارد و آن به وجود آوردن میل شخص برای انجام کار است. البته با توسل به زور  هم این امکان وجود دارد. مثلا به زور اسلحه یا کتک ولی نتایج آن باب میل شما نیست. ما فقط از یک راه می توانیم از شما بخواهیم تا کاری برای ما انجام دهید و آن راه این است که به شما اعتماد به نفس بدهیم و شما را تشویق کنیم. وقتی کسی شما را بزرگ جلوه می دهد و برای شما شخصیت قائل می شود شما ناخود آگاه کار  مورد نظر او را انجام می دهید. این مطالب از طریق  علم ثابت شده است. پروفسور جان دیوی نیز همین مطلب را در قالب جمله ایی خلاصه بیان می کنند” آرزوی مهم بودن و بزرگ بودن” معمولا شما چیز زیادی نمی خواهید. تنها مواردی که ما حتی در اوج خستگی خواستار آن ها هستید هشت مورد است:

  • زنده بمانیم
  • غذا بخوریم
  • خواب و استراحت خوبی داشته باشیم
  • پول و سرمایه کافی برایتان موجود باشد
  • عزت نفس بالایی داشته باشیم
  • توان جسمانی خود را به شکل مطلوبی برطرف کنیم
  • فرزندانمان خوشبخت باشند
  • دیگران به ما اهمیت دهند و ما را بزرگ تلقی کنند

اما هر انسانی به یک نحوه نیاز بزرگ و مهم بودن را برطرف می کند. بعضی از افراد مانند جان رکفلر هستند، او در شهر پکن بیمارستانی برای مردم فقیر درست می کند در حالی که هرگز آن افراد را ملاقات نکرده بود و افراد معدودی هم هستند که ترجیح می دهند مانند دیلینگر راهزن و آدم کش شوند و این گونه اهمیت خود را ظاهر می کنند. امثال این گونه افراد زیاد دیده می شوند که دوست دارند بزرگ شناخته شوند و خود را مهم جلوه دهند. مانند جورج واشنگتون که دوست داشت لقب رئیس جمهور ایالت متحده را برای خود کند  و یا کریستف کلمب که می خواست به او دریا سالار گویند و……

بعضی از افراد هم وجود دارند که مایلند خود را مریض جلوه دهند، مانند خانم مک کین کازن همسر رئیس جمهور سابق آمریکا که شوهرش را مجبور می کرد مدت ها  بر بالای بالینش بنشیند و یا با او به دندان پزشکی رود و جالب تر این که اگر همسرش این کار را نمی کرد جنجالی ایجاد می کرد، به همین علت همسر او معمولا وقت نمی کرد که به امور کشور برسد. حتی بعضی خود را به دیوانگی می زنند….. تعجب کردید؟ به این داستان توجه کنید:

فقط یه نفر هست که در سال یک میلیون دلار حقوق می گیره و آن شخص شارل شواب اسکاتلندی نام دارد. این شخص نه نابغه بوده و نه نسبت به بقیه مهندسین برتری داشته است، حتی شواب اعتراف کرده است که خیلی از همکارانش از او بهتر هستند؛ او به یک جمله بسیار زیبا اشاره می کند که به قول معروف باید با آب طلا نوشت. شواب می گفت” من می دونم دیگران چی میخوان و هیچ وقت از تشویقشون دست نمی کشم. بزرگترین سرمایه من قدرتی هست که در وجود من می باشد و باعث تولید هیجان در اشخاص می شه. هرگز از کسی انتقاد نمی کنم و بهشون اعتماد به نفس می دم

 ای کاش در مدارس و دانشگاه ها این مسائل که در کار و زندگی مهم بود نیز  تدریس می شد. البته موارد بالا را با تملق و چاپلوسی مترادف ندانید. چون چاپلوسی با تشویق متفاوت است. چاپلوسی زیان آورتر از سودی است  که نصیب شخص می شود اما تشویق از قلبی پاک سر چشمه می گیرد و دروغی در آن نیست. ژرژ پنجم پادشاه انگلستان در دفتر کارش نوشته بود: به من بیاموزید از شنیدن و گفتن تملقهای پست خود را محافظت کنم و همین طور امرسون فیلسوف مشهور می گفت: آن چه هستید شما را بهتر معرفی می کند تا آنچه می گویید.

در آخر این را  بدانیم که هنگام صحبت کردن به جای توجه به خودمان، اخلاق و صفات خوب طرف مقابل را یاد آوری کنیم و از چاپلوسی بپرهیزیم. در نتیجه این که انسان بیش از غذا به تشویق و تمجید نیاز دارد. مثل مادر ادیسون که هنگامی که به مدرسه پسرش رفت به او گفتند که پسر شما کودن است اما مادر او به خانه رفت و به ادیسون گفت که مدیرتان می گوید تو خیلی باهوشی و جای بچه شما در مدرسه معمولی ما نیست. همین جمله باعث شد ادیسون یک دانشمند بزرگ شود نه یک فرد کودن. پس یک مدیر موفق منابع انسانی خو د را با تشویق و اعتماد به نفس اداره می کند….


Leave a Reply

شماره تماس جهت مشاوره!