Skip to main content

مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک عبارت است از تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات وظیفه ای چندگانه که سازمان را قادر می سازد به هدف های بلند مدت خود دست یابد(دس و همکاران، ۲۰۰۸). همان طور که از این تعریف استنباط می شود در مدیریت استراتژیک برای کسب موفقیت سازمانی به چندین عامل تاکید می شود که عبارتند از هماهنگ کردن مدیریت، بازیابی، امور مالی، تولید، تحقیق و توسعه و سیستم های اطلاعات رایانه. براساس تعریف دیگری مدیریت استراتژیک، مجموعه ای از تصمیم ها و اعمالی است که منجر به طراحی و اجرای استراتژیی می شود که برای حصول به اهداف یک سازمان مورد استفاده قرار می گیرند. در تعریف دیگر، مدیریت استراتژیک عبارت است از مجموعه ای از تصمیمات و اعمال مدیریتی که عملکرد بلند مدت سازمان را تحت تاثیر قرار می دهد. بر این اساس مدیریت استراتژیک شامل چهار جزء اصلی زیر است:

  • کنکاش و تحلیل محیطی
  • تدوین استراتژیک
  • اجرای استراتژیک
  • ارزیابی و کنترل استراتژیک (هانگر و ویلن، ۲۰۰۷)

مزایای مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می دهد که به شیوه ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت هایش به گونه ای در آید که اعمال نفوذ نماید ( نه اینکه در برابر کنش ها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل در آورد (اندرسون، ۲۰۰۰). از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک می کند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول تر و منطقی تر، راه ها یا گزینه های استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژی های بهتری را تدوین نماید(اسمیت و همکاران، ۱۹۸۷). مدیریت استراتژیک دارای منافع و مزایای دیگری نیز است که مهم ترین آنها عبارتند از:

  • قبل از پیش آمدن مشکلات احتمالی از وقوع آنها خبر می دهد.
  • تغییرات را مشخص و شرایط عکس العمل در برابر تغییرات را فراهم می کند.
  • برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بستر مناسب ایجاد می کند.
  • شناخت فرصت های بازارهای آینده را آسان تر می سازد.
  • به مدیران کمک می کند تا در راستای اهداف، تصمیمات اساسی را اتخاذ کنند.
  • به نحو موثر تری زمان و منابع را به فرصت های تعیین شده تخصیص می دهد.
  • در اجرای تاکتیک هایی که برنامه را به سرانجام می رسانند هماهنگی بوجود می آورد و قالبی برای ارتباط داخلی بین کارکنان به شمار می رود.
  • زمان و منابعی را که باید فدای تصحیح تصمیمات نادرست و بدون دید بلند مدت گردند، به حداقل می رساند.
  • مزیتی برای سازمان در مقابل رقیبان به دست می دهد.
  • مبنایی برای تعیین مسئولیت افراد ارائه داده و به موجب آن افزایش انگیزش را باعث می شود.
  • تفکر آینده نگر را تشویق می کند.
  • بعد کلان نگر این برنامه مانع از ایستایی سازمان می شود و آینده سازمان را تضمین می کند(هانگر و همکاران، ۲۰۰۰).

Leave a Reply

شماره تماس جهت مشاوره!